عاشقانه هاي ما

عشق آدمو حسود ميکنه،

جوري که فرق نداره که کي باشه يا چي،

عشق چيز عجيبيه!

من به هر کسي و هر چيزي که باهاش سر و کار داري حسوديم ميشه.خو چيکار کنم؟!دوس دارم تمام تو متعلق به خوده خوده خودم باشه.

خيلـــــــــــــــــــــي دلم برات تنگ شده عشقم

وقتي که دستامون تو دست همه و کنار هميم احساس ميکنم ارتباطم با همه چيز و همه کس قطع شده و تمام هوش و حواسم متمرکز ميشه روي تويي که همه چيز و همه کس من شدي.

حس ميکنم يکي هست که همين بودنش باعث ميشه که هيچي نتونه باعث آزارم بشه،يکي که تمام پشت و پناه من شده و مثل يه کوه پشتمه.

يکي که راه رفتن کنارش بهم حس غرور ميده و با افتخار سرم رو بالا ميگيرم و به خودم ميبالم که عاشق و معشوقه مردي چون توام.

خيلي دوستت دارم مرد خوب من

سخت ترين کار دنيا چشم پوشي از کسيه که به خاطرش چشماتو رو همه بستي.

آبان ماه از اين به بعد براي من به ماهي تبديل ميشه که توي روزهاي ابتداييش سخت ترين لحظات رو از نظر فشار روحي داشتم.ماهي که توي اون در يه مدت کوتاه بدترين و بهترين حس هارو تجربه کردم.

مخالفت هاي خانواده هامون براي ازدواجمون به خاطر اختلافاتي که ما روحمونم ازش خبر نداشت،شک و ترديدهايي که با دروغاشون به دلم انداختن و باعث شد دلت رو بشکنم،فشار روحي که بهمون وارد کردن،بد شدن حال تو و بيمارستان رفتنت،زخم زبون هاشون،بغضاي لعنتي که توي گلومون جا خوش کردن،هق هق گريه هامون،گونه هاي خيسمون از شدت اشک ها،گريه هاي آخر شب و پشت گوشيمون،نگراني ها،استرس ها و ترس هامون؛همه و همه روزهاي سختي رو برامون به وجود آورد که هيچ وقت و به هيچ عنوان فراموش نميشن و از ياد نميرن.

و در عين حال وفاداري و مردونگي تويي که قلب منو سراسر از مهر خودت لبريز کردي و با وجود تموم اين سختي ها و مخالفت ها بازم به پام موندي و کاري کردي که باعث شدي بازم حتي بيشتر از قبل در مورد خودت و احساس پاکت به يقين برسم،بازم بهت اعتماد کنم و مطمئن بشم از عشق نابي که به من داري.

الان از همه عالم و آدم فقط تويي که ميتوني آرومم کني،قلب هاي شکسته ما فقط کنار هم ديگه آروم ميشن و اين آرامش ميشه مرهمي روي جراحتشون.

ميخوام از اينکه بازم مثل هميشه مث يه کوه پشتم بودي،بهم اطمينان،اميد و آرامش دادي و  خودت،عشقت،مردونگيت و وفاداريت رو بهم ثابت کردي از صميم قلبم و از اعماق وجودم ازت تشکر کنم.

ميخوام بدوني که اونقدر براي من ارزشمندي که حاضر نيستم تحت هيچ شرايطي با هيچ چيز و هيچ شخص ديگه اي عوضت کنم و هميشه قدرت رو ميدونم بهترينم

خيلي دوستت دارم مرد من

مرد من اما چشم هايش لبريز از آرامش است

وقتي کنارم قدم ميزند از هيچ چيز و هيچ کس ترسي ندارم

او معناي تمام و کمال واژه ي امنيت است

قول هايش قول است

ته چشمانش پاکي موج ميزند

براي عاشقانه هايم مجنون است

و براي بچگي کردن هايم پدر

مرد من مـــــرد است و محکم

آنقدر محکم که ميتوانم با خيال راحت کنارش همان دختر بچه ي ساده باشم.

فداي چشاتم مهربونـــــــــــم

يار هميشگيم تولدت مباررررک

واقعا ممنونم از خدا که تو رو آفريد که وجودت آرامش بخش روح و روان من باشه.اينکه کنارت احساس خوشبختي کنم و بشي دليل اميدم به زنده بودن و ادامه زندگي

اين اولين تبريک تولديه که بهت ميگم؛از خدا ميخوام اونقدر اين عشق و و رابطه و دوست داشتن ادامه پيدا کنه که تا وقتي که زنده ام هر سال تولدت رو تبريک بگم و کنارت برات جشن بگيرم.

از ته قلبم دعا ميکنم که هميشه چه روحي چه جسمي سالم و سلامت باشي،آرامش داشته باشي و روزگار بر وفق مرادت باشه.خوشبختي و خوشحالي و سلامتيت آرزومه دار و ندارم؛

اميدوارم که روز به روز پيشرفت کني و موفق باشي چه توي درست چه کار چه زندگي و روابطت.ان شاالله که به هرچي دوس داري برسي و تک تک آرزوهايي که داري و خواهي داشت  تبديل بشه به خاطره هاي خوب و به ياد موندني برات؛

ببخشيد عشقم،خيلي ناراحتم که نميتونم برات تولد و کادو بگيرم يا لااقل روز تولدت کنارت باشم.؛مطمئن باش اگه توانش رو داشتم ازت دريغ نمي کردم.ان شاالله در سال هاي پيش رو برات جبران ميکنم و کاري ميکنم که خاطره خوبش رو هيچ وقت فراموش نکني. .

خيلي خيلي خيلــــــــي دوستت دارم مرد من.بازم 22 ساله شدنت رو تبريک ميگـــــــم

ميدونم الان اينترنت نداري و نميتوني اين متنو بخوني اما يهو دلم خواست که برات بنويسم.

بنويسم از اينکه چققققدر دلتنگتم

شايد مدام به زبون نيارم اين دلتنگيو يا وقتي که ازم ميپرسي[خب امروز دلت واسم تنگ نشد؟]،در جوابت شيطنت کنم و بگم [نه]،اما اينو بدون که هر لحظه بي تاب با تو بودنم.

راستش تو اين اوضاع گاهي به اين فکر ميکنم که من که الان اينقد دلم واسش تنگ شده چجوري ميخوام تا بعد عيد صبر کنم تا اونم شااايد تو فروردين ماه ببينمت؟؟؟

اه،نفرين به اين روزگاري که هميشه سر لج داره.لعنت به اين ويروس منحوس که مسبب تشديد اين دلتنگيه.اگه اين بيشعور نيومده بود حداقل ميتونستم بعد يه ماه انتظار ببينمت نه اينکه حالا حالاها بخوام صبر کنم؛حداقل اميدوارم تا اون موقع زنده باشم هوووف

اهم،عذر ميخوام سيستم عصبيم به هم ريخت خخخ

خودت ميدوني که من اصلا آدم صبوري نيستم و از انتظار هم بيزارم،اما خب چاره اي ندارم؛به دست آوردن هر چيز با ارزشي آسون نيست و حتي تاوان هم داره؛اين عشق با تمام خوبياش يه بدي داره.خيلي بي رحمه؛نميدونم،شايدم اطرافيان باعث شدن که اينطور به نظر برسه؛اينش مهم نيست،مهم اينه که من تا تو رو دارم ميتونم در برابر هر سختي ايستادگي کنم.من از خودم انتظار اينهمه صبوري رو نداشتم اما به لطف اين عشق از نعمت صبر هم برخوردار شدم.

چاره چيه؟؟؟باشه،اينبارم مث هميشه صبر ميکنم تا دوباره برسه اون روزي که دوباره از کمترين فاصله ممکن کنارت باشم،دستاتو بگيرم،محو جادوي چشمات بشم،سرمو بزارم رو شونه هات شونه هايي که براي من از کوه هم مستحکم تره،بيام توي آغوش امنت و از گرماي تنت تمام وجودم گرم بشه.

دلم خيلي واست تنگه آرامشم

گلومو بغض گرفته،گونه هام پر از اشکه و تمام وجودم تو رو فرياد ميزنه

اگه همين شنيدن هر شب صدات نبود من بايد چيکار مي کردم؟اگه همين آرامشي که هر شب بهم ميدي نبود جواب اين قلبه بي تابمو چي بايد مي دادم؟

تو با اين قلب بي تاب من چه کردي؟چه کردي؟چه کردي؟

تو اين اوضاع تمام دلخوشيم اينه که هر شب ساعت11 دراز بکشم به عشق شنيدن صداي مردي که با وجود تمام خستگي که از کار زياد داره اما بازم يه شب بدون شنيدن صداي فسقليش نميخوابه.بهترين مني شما آقاي مهربونم

خيلي خيلي خيلي زيااااد دوستت دارم و عاشقتم و عاشقت ميمونم تا ابد،بي منت